هلا
تنها به تماشای چه ای؟
بالا، گل یک روزنه ی نور
.پایین، تاریکی باد
.بیهوده مپای، شب از شاخه نخواهد ریخت، و دریچه ی خدا روشن نیست
.از برگ سپهر، شبنم ستارگان خواهد پرید
.تو خواهی ماند، و هراس بزرگ. ستون نگاه، و پیچک غم
.بیهوده مپای
.برخیز، که وهم گلی، زمین را شب کرد
.راهی شو، که گردش ماهی، شیار اندوهی در پی خود نهاد
،زنجره را بشنو: چه جهان غمناک است، و خدایی نیست
... و خدایی هست، و خدایی
.بی گاه است، ببوی و برو، و چهره ی زیبایی در خواب دگر ببین
...
سهراب سپهری
1 Comments:
Beautiful lyrics and photo.
Post a Comment
<< Home