غمی غمناک
.شب سردی است، و من افسرده
.راه دوری است، و پایی خسته
.تیرگی هست و چراغی مرده
...
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
.قصه ها ساز کند پنهانی
...
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
...
.مثل این است که شب غمناک است
،دیگران را هم غم هست به دل
.غم من، لیک، غمی غمناک است
...
سهراب سپهری
10 Comments:
متاسفانه عکس باز نمیشه ولی حتما عکس زیبایی هستش.
آقای کهنسال عزیز... عکس رو نمیشه دید.. منتظریم
با تشکر از توجه و لطف دوستان
دوباره آپلود کردم. امیدوارم مشکل حل شده باشد
عکس زیبایست نادر جان...
هوا گرگ و میش
غمی در دل،
خانه ساکت.
پشت هیچستان جائیست.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهائیست
که خبر می آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک
روی شن ها هم، سم اسبان سواران ظریفیست که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.
آقا اینجا به روز نمیشه؟؟؟
wow this is such a cool capture!
wonderful! love the stars!
شعر به اين عکس نمياد!
عکس به اين قشنگي و شب به اين زيبايي!
شما رو به بازديد از نمايشگاه آنلاين عکس دعوت مي کنم.
جناب کهنسال عزیز
همیشه منتظر ثبت های عمیق و گیرای شما
بهمراه شعرهای سهراب عزیزمان هستم
Post a Comment
<< Home