Friday, January 19, 2007

غمی غمناک



.شب سردی است، و من افسرده
.راه دوری است، و پایی خسته
.تیرگی هست و چراغی مرده
...
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
.قصه ها ساز کند پنهانی
...
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
...
.مثل این است که شب غمناک است
،دیگران را هم غم هست به دل
.غم من، لیک، غمی غمناک است
...
سهراب سپهری

10 Comments:

Anonymous Anonymous said...

متاسفانه عکس باز نمیشه ولی حتما عکس زیبایی هستش.

12:08 PM  
Anonymous Anonymous said...

آقای کهنسال عزیز... عکس رو نمیشه دید.. منتظریم

10:13 PM  
Blogger Nader said...

با تشکر از توجه و لطف دوستان
دوباره آپلود کردم. امیدوارم مشکل حل شده باشد

10:15 PM  
Anonymous Anonymous said...

عکس زیبایست نادر جان...

12:17 AM  
Anonymous Anonymous said...

هوا گرگ و میش
غمی در دل،
خانه ساکت.

7:06 PM  
Anonymous Anonymous said...

پشت هیچستان جائیست.
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهائیست
که خبر می آرند، از گل واشده دورترین بوته خاک
روی شن ها هم، سم اسبان سواران ظریفیست که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.

1:46 PM  
Anonymous Anonymous said...

آقا اینجا به روز نمیشه؟؟؟

7:13 PM  
Anonymous Anonymous said...

wow this is such a cool capture!
wonderful! love the stars!

8:33 PM  
Anonymous Anonymous said...

شعر به اين عکس نمياد!

عکس به اين قشنگي و شب به اين زيبايي!

شما رو به بازديد از نمايشگاه آنلاين عکس دعوت مي کنم.

6:34 PM  
Anonymous Anonymous said...

جناب کهنسال عزیز
همیشه منتظر ثبت های عمیق و گیرای شما
بهمراه شعرهای سهراب عزیزمان هستم

1:55 AM  

Post a Comment

<< Home